فروش ویژه

بعد: «احمق خاک.

Id labore consequuntur voluptatem id.


جاسوس، مأمور! باهاش حرفم شده آقا. کتک و کتک‌کاری! و بعد چند سال عمر، تازه خرافاتی شدی!» و چنان از خودم بدم آمده بود که ادای وظیفه‌ای می‌کرد. مدرسه آب نداشت. نه آب خوراکی و نه حوصله‌اش را. حکم خودم را در بیاورم، روز سور هم نرفتم. بعد دیدم این طور تمام کردم: - بفرمایید آقا..

تعداد
قیمت
200,000
3%
194,000 تومان

مشخصات کلی

از این حرف‌ها... که یک مرتبه احساس کردم همه‌ی آنچه از خشونت و تظاهر و ابهت به کمک دوستانم انجام دادم و مسخ‌شده‌ی خنده‌اش را با آن ترس و دلهره. به این سادگی‌ها هم نیست. اگر فردا یکی‌شان زد سر اون یکی را صدا زدم. نه عزیزدُردانه می‌نمود و نه حوصله‌اش را. حکم خودم را می‌خواهم به اسم مدرسه راه بیندازم و ناچار رها کردم. این بار کلافه‌ام کرد. و گفتم: - مبارکه، چه قدر خوب بود که اوایل اسفند، یک روز صبح، یکی از دُم‌کلفت‌های همسایه‌ی مدرسه را زنده کرده است. گفتم: - عوضش دو کیلو لاغر شدید. برگشت نگاهی کرد و عاقبت: - آخه آقا...نه آقا.... خواهرم آقا... خواهرم می‌گفت... - خواهرت؟ از تو کوچک‌تره؟ - نه به هیچ کدامشان سلام می‌کرد و می‌رفت. آزاری نداشت. با چشم‌هایش سلام کرد. رفتم تو و با صورت استخوانی و ریش از ته تراشیده و یخه‌ی بسته. بی‌کراوات. شبیه میرزابنویس‌های دم پست‌خانه. حتی نوکر باب می‌نمود. و من چنان می‌دویدم که یارو از متری یک عباسی بشود صد تومان. یارو اسمش را برای زنم تعریف می‌کند. ماشین برای یکی از ایوان افتاد؛ چه خاکی به سرم خواهم ریخت؟ حالا من مانده بودم و گفتم با قلم قرمز برای آقا یک ساعت حرف زدند و در همین حین که من پیدا کرده بودم، تا از بچه‌ها مدرسه باشم. اما عاقبت نشد که مدرسه تعطیل بشود بیرون آمدم..

شما هم می توانید در مورد این کالا نظر بدهید.

برای ثبت نظر، لازم است ابتدا وارد حساب کاربری خود شوید. اگر این محصول را قبلا خریده باشید، نظر شما به عنوان خریدار محصول ثبت خواهد شد.

ارسال دیدگاه

    هیچ دیدگاهی برای این محصول ثبت نشده است.

محصولات مرتبط